امروز با خوردن توپ چندبار ب در خونه شاکی شدم و رفتم پسر بچه همسایه رو سرزنش کردم بابت سر و صدا..هر چند در کمال ادب و آروم بهش تذکر دادم..ولی اونجوری ک اون رفت و ی گوشه نشست الان شده غمباد رو دلم ک چرا من بچه رو بخاطر ی صدای مسخره سرزنش کردم..از کارم پشیمونم چون چهرش از ذهنم پاک نمیشه..چون حس میکنم مهم نبود خیلی..ولی اون لحظه آزاردهنده بود..پسر بچه شیطونیه ها..ولی اونجوری آروم شدنش نشون میداد ترسیده و پشیمونه..از این ک چنین حسی ب بچه دادم از خودم بدم میاد..چیه این بزرگی و بی اعصابی ..