سلام خانوما منو همسرم کلا هر وقت میریم خونه مادر شوهرم محاله موقع برگشت با لب خندون برگردیم خونمون .اول اینکه تا میرسیم همش به شوهرم میگن این کارو بکن اون کارو بکن تا موقعی که برمیگردیم خونه شوهرم یک دقیقه نمیشینه از وقتیم ازدواج کردیم تا الان که ۵سال گذشته همین آشه و همین کاسه کاراشون تمومی نداره خلاصه امروز تا از در رفتیم تو گفت چچچچچه عجب بعد ۳هفته تشریف اوردین منم گفتم کار داشتیم بعد برگشته به من میگه اخه کار شما چیه منم بدم اومد از حرفش گفتم خب بلاخره ماهم زندگی خودمونو داریم و یه سری کارا داریم دیگه حالا ناراحتیش از این بود که چرا همسرم دیر رفته کاراشو بکنم والا از دستشون دیگه خسته شدیم همسرم همیشع میگه من بدم میاد برم خونشون همش کار میگن میگم خب نریم میگه زنگ میزنن اعصاب خورد میکنن چکار کنم ب نظرتون دیگه بریدم