بیاید بگید چی بگم که دست از سرم برداره .من باردارم و هفته ای یه بار می رم خونش ولی هر دفعه منو می بینه شروع میکنه از سیسمونی پرسیدن و واقعا اعصابم بهم می ریزه مثلا امشب داشتم با خواهر شوهرم راجع به بچش حرف میزدیم بعدخواهرشوهرم گفت خیلی از وسایل سیسمونی واقعا به کار نمیاد مثل ....چند تا چیز رو نام فرد منم گفتم اتفاقا من همشون و گرفتم بعد مادر شوهرم گفت خودت گرفتی یا مامانت گفتم مامانم گرفته . بعد تا آخر شب چند بار دیگه سر مسایل مختلف می پرسید. خیلی بی چشم و رو خودش به دخترش هیچی نداده یه دختر داره نه به این بدبخت جهاز داده نه سیسمونی . مامان من به من جهیزیه کامل داده . از لجش نمی زارم از این به بعد مامانم برام چیزی بگیره .بهش چی بگم خودشو جمع کنه ؟ و در عین حال بی احترامی و تندی هم نباشه؟
بگو مامان جون(مادر شوهرت) من ب مامانم گفتم هرچی شما برا دخترتون (اسم خواهرشور با پسوند جون)گرفتین تو هم واسم بگیر ک مطابق رسم خانواده شوهرم رفتار کنیم و چیزی از رسم رسومشون کم و زیاد نشه درست نیست
اونایی ک امضام رو میخونید لطفا بگید یا احب من کل حبیب به نیت من
بگو که من نمیدونم چیا باید بگیره مامانم شما چیا خریدی برا دخترت بگو منم همونهارو بگیرم یه وقت نکنه چیزی از قلم بیوفت بالاخره شما تجربه دارید خیلی شیک میزنی تو دهنش 😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆خوراکمه جوابای اینجوری به خدا 😂😂😉😉😉😉😉😉😉
من برای خودم زندگی میکنم 😊برام مهم نیست دیگران چی فکر کنند 😛برا همین راحت زندگی میکنم 😁مهم اینکه خودم راضی باشم 😉😉😉😉
محترمانه بگو مامان جان مگه توی جهاز کم کسری دیدید که نگرانید؟کامل و تکمیل سیسمونی نوتون میاد
آخه واقعا لج در میاره عملا طلب داره . من بالای هشتاد ملیون جهاز بردم تازه هزار تو منم از خودم پول نداشتم همشو مامانم خرید . الان دو سال از عروسی میگذره مادرم داره هنوز چک پاس میکنه .الان بنده خدا کارتشو میده میگه برو خرید کن ولی من روم نمیشه .از یه طرفی این دهن ما رو سرویس کرده