گفتم دلم برای صدات تنگ شده خواستم صداتو بشنوم دوساعت حرف زدیم
بعد فهمید که از روزی که کات کردیم من نه دانشگاه رفتم نه کارمو انجام دادم نه غذا خوردم و یکم درد داشتم ..
گفت فکر میکردم ناراحت باشی ولی نه تا این حد
بعد گفت عذاب وجدان گرفتم تا حالا اینطوری عذاب وجدان نداشتم
و اشکاش میریخت طوری که من نفهمم
بعد بهش گفتم یک ویس بده میخوام داشته باشم گفت خب آخرش که چی گفتم اخرشو نمیدونم
گفتم خب میشه بهت زنگ بزنم ولی خب ب قول خودت آخرش که چی دیگه قرار شد باز فردا شب زنگ بزنه و به قول خودش باهام صحبت کنه
بنظرتون دوسم داره؟