یه خواستگار داشتم خانوادش خیلی خوب بودن کلا ب جز خانواده هیچ نقطه مثبتی نداشت خیلیم اومدن مامانش خیلی خانوم بود
حالا خودش متولد ۶۸ بود داشت ی دانشگاه داغون فوق دیپلم ی رشته داغونو میخوند ک گویا ۶ سال بود هنوز تموم نکرده بود درسشو!
قدش حدود ۱۶۵ اینا بود که من با کفش پاشنه دار ازش بالا بودم حالا اینا ب کنار
اول ک گفتن بریم صحبت کنیم میگفت همینجا کنار مامانا صحبت کنیم تو جمع !!! نمیخواست جدا صحبت کنیم !
خیلیم تپلی بود کرواتم زده بود کرواتش رو شکمشافتاده بود ی وضعی
رفتاراشم خیلی عجیب غریب بود یهو ذل میزد ب ادم بعد میگف نهههه بابااا!!!