دختر خاله من تو خواستگاری ای که فقط مامان بابای خودش و مامان و خواهر پسره و خود پسره بودن، پذیرایی کرده بود اونم شربت نه چایی
تو جلسه دوم که خواستگاری رسمی بود و عمو و عمه و باقی بزرگترا بودن، دختر خاله ام خیلی معذب بود واسه دیدنشون، حتی از اتاقش بیرون نرفت، پذیرایی هم با مامانش بود. ما دخترخاله هام رفتیم تو اتاق پیشش نشستیم باهم حرف زدیم از استرسش کم بشه! فقط داماد اومد تو باهاش حرف بزنه و یبارم خواهرشوهر اومد احوالپرسی
که ما رفتیم تو بالکن اتاقش مزاحم نباشیم.
حتی پدرشوهرش تا روز عقد ندیده بود عروسش رو!
کلا سخت نگیر مخصوصا اگه خانواده حساسی نداری هر طور حالت خوبه رفتار کن