2777
2789

سلام دوستان 

من و همسرم ۴ سال پیش از هم جدا شدیم 

خانوادش خیلی اذیتم کردن و باعث جداییمون شدن

بعد ۳ سال جدایی من و همسرم دوباره بهم دیگه برگشتیم

چون من یه پسر داشتم ک با همسرم بود و من از ۶ ماهگی تا ۳ سالگی نشد ک پسرم رو ببینم 

موقعی ک از هم جدا شدیم خانوادم بهم گفتن بگو بچه رو نمیخوام تو سنت کمه و  ش

منم سنمم کم بود و اینکه نه شغل داشتم نه هیچی مجبور شدم بگم بچه با پدرش ولی تو دلم آتیش بود و سختم بود‌....


من و شوهرم ک خواستیم دوباره عقد کنیم من شرط گذاشتم دیگه نمیخوام خانوادشو ببینم و حق طلاق و حضانت بچه رو هم ازش گرفتم 


حالا دیروز مادرشوهرم اومد خونمون و کلی گریه کرد و میگفت منو ببخش اشتباه کردم پشیمونم و ...

و گفت اخر هفته بیاین خونه ولی من هیچی نگفتم

اصلا دلم باهاش صاف نمیشه چون باعث همه رنج ها و خرابی ها و زخم ها من این زن بود حالا چطوری ببخشمش.

کوچیک اون بالایی باش همه جا بزرگت میکنه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

من نمی‌رم همسرم می‌ره به مادرش سر میزنه به خواست من اما من نمی‌خوام گذشته برام تکرار بشه نمیرم

اگر خواستید برید یک ماه یکبار یک ساعت بنشینید برگردید

❤️مادَر❤️๑⁠˙⁠❥⁠˙بَرگِ زَردی با سِماجَت شاخه را چَسبیده بود،دَست های خویش و دامان تواَم آمد به یا⁦๑⁠˙⁠❥د
من نمی‌رم همسرم می‌ره به مادرش سر میزنه به خواست من اما من نمی‌خوام گذشته برام تکرار بشه نمیرماگر خو ...

دقیقا منم دوست ندارم باز بیفتم تو چرخه معیوب

ولی همسرم با خانوادش در ارتباطه و من کاری بهش ندارم 

ولی من نمیتونم

کوچیک اون بالایی باش همه جا بزرگت میکنه
دقیقا منم دوست ندارم باز بیفتم تو چرخه معیوبولی همسرم با خانوادش در ارتباطه و من کاری بهش ندارم ولی ...

فکرت درگیر نکن حفظ زندگیت مهمتره 

هیچ وقت احساسی تصمیم نگیر 

❤️مادَر❤️๑⁠˙⁠❥⁠˙بَرگِ زَردی با سِماجَت شاخه را چَسبیده بود،دَست های خویش و دامان تواَم آمد به یا⁦๑⁠˙⁠❥د
باعث شده سه سال از بچت جدا بشی بعد اومده با چهار قطره اشک ببخشیش .چه پررو

دقیقا حتی بعد چند ماه ک از جداییمون گذشت خشم همسرم فروکش کرد حاضر شد من بچمو ببینم و بعضی روزا بیارم پیش خودم 

ولی مادرش نذاشت و مانع شد و ب پسرش گفت من خودمو میکشم تا این حد

کوچیک اون بالایی باش همه جا بزرگت میکنه
فکرت درگیر نکن حفظ زندگیت مهمتره هیچ وقت احساسی تصمیم نگیر

مرسی عزیزم 

درسته گلم ادم باید با منطق پیش بره

منم ب همسرم میگم ازشون عذرخواهی کنه من نمیتونم برم


کوچیک اون بالایی باش همه جا بزرگت میکنه
اشک تمساحه باور نکناز پسرش دور مونده سر اینه

اره دقیقا

نه با پسرش ک در ارتباطه میره خونه مادرش و ارتباطش رو داره

من نمیرم 

کوچیک اون بالایی باش همه جا بزرگت میکنه
مرسی عزیزم درسته گلم ادم باید با منطق پیش برهمنم ب همسرم میگم ازشون عذرخواهی کنه من نمیتونم برم

قربونت برم انشالله که زندگی به کامتون باشه خوشبخت و در آرامش زندگی کنید 

نمی‌دونم نرفتن درست باشه یا نه ولی می‌دونم رفتن شروع باز شدن رو تو روی هم هست و جنجال در آینده 

❤️مادَر❤️๑⁠˙⁠❥⁠˙بَرگِ زَردی با سِماجَت شاخه را چَسبیده بود،دَست های خویش و دامان تواَم آمد به یا⁦๑⁠˙⁠❥د
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز