مامانم همش میگفت بجه بیارین و فلان این سالها همش میگفت
الان که آوردم از بارداریم که هیچ کاری برام نکرد
زایمانم ۳ روز بود اونم دست به بچه نمیزد منو و شوهرم نگهداشتن فکر کنین دو تا بی تجربه
بعد رفت یه روزم اومد دعوا راه انداخت رفت اون سه روزم که بود هی چرت پرت میگفت قهر میکرد انکار اون زائو هست
واقعا کم آوردم دست تنها سخته بچه داری مادری که الان بدردم نخورد منم عمرا به دردش بخورم
فکر کن عیدی براش کت و شلوار و لباس اینا گرفتم
اینم جوابم