مامانبزرگم خودش بدون اینکه بگه برام رو تختی برجسته بافت
نگفت ولی برای من به کسی دیگه الان که تموم شد گفت
عمم گفت نه بزار برای خودت
مامان بزرگمم گفت نه برای من بوده
بعد یه ساعت زنگ زده
ژاکت بباف لباس بباف اینو اونو برام بباف میخام نه باید ببافی
واقعا یه عده بدبخت چشم دیدن بقیه رو ندارن