بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
اون خیلی حرف از ازدواج و آشنایی خانواده ها میزد من بهش اطمینان نداشتم و مطمئن نبودم از انتخابش ، چون واقعا نمیدونستم سر بحث و دعوای بعدی که قراره پیش بیاد رابطه ادامه پیدا میکنه یا نه ، مودی بود امروز دعوا میکردیم فردا میگفت دوست دارم فراموش کن چی گفتم
مال من بعد ازدواجم هی اسم طلاق میارع ولی یعدش یهو یادش میره بغلم میکنه بوسم میکنه
از همین میترسیدم ، این برای من خیلی اذیت کننده بود اونم همینجوری بود فرداش میگفت دوست دارم فراموش کن، حالا شما ازدواج کردین متفاوته ، ولی من از سمت اون تلاشی برای حل دعوا و مسئله نمیدیم ، انگار همیشه من مقصر بودم و باید برای اشتی میرفتم
کار درستی کردی ادمی که ساکشو بسته و دم در وایساده رو فقط باید با یه خداحافظی خوشحالش کرد
با هم مشاوره هم میرفتیم ولی راه حلای مشاور و تو این زمانا انجام نمیداد. بار حل کردن دعوا و مشکلات روی من بود یا من باید منتش و میکشیدم تا حرف بزنه و از ناراحتیش بگه یا اگه من اقدامی برای آشتی نمیکردم میومد میگفت چرا با همیم جدا بشیم
منم قبلا با یکی تو رابطه بودم هروقت که سر چیزی پیشنهاد میداد ولی راضی نمیشدم یا بحثمون میشد میگفت ال ...
اینم همین بود تقریبا ولی میره دوباره سر و کلش پیدا میشه کاش واقعا بره دیگه نیاد ، یه دورم ۳ ماه جدا شدیم برگشت فکر کردم تغییر کرده ولی بعد اولین دعوا گفت جدا بشیم من کی گفتم بهت تغییر کردم؟