2777
2789

دیشب عقد عشقم بود عشقی که ۲ سال منتظر بودم بهم برسیم و چقدددر تلاش کرد چقدر واسطه فرستاد چقدر ضربه خورد چقدر خورد شد چقدر تحقیر شد به خاطره من خانواده لعنتی قبول نکردن خیییلی همو دوس داشتیما😢 ولی نشد خدا نخواست دیشب رفتم از دور دیدمش چقدر قشنگ شده بود قلبم هزار تیکه شد دست وپام شل شد منو که دید یه جوری شو روشو برگردوند💔😭

از وقتی برآورده نشدی دیگر آرزویی نکردم💔

اینهمه میخواستت و زرت رفت عقد کرد؟

آفتابه رو بگیر پشت سرش بذار بره بابا حیف عمرت

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اینهمه میخواستت و زرت رفت عقد کرد؟آفتابه رو بگیر پشت سرش بذار بره بابا حیف عمرت

تا کی باید صبر میگرد آخه خانوادم هیچ جوره راضی نمیشدن میگفت صدسال هم بگذره خانوادت راضی نمیشن

از وقتی برآورده نشدی دیگر آرزویی نکردم💔

زمان بگذره همه چی درست میشه..

هیچی درست نمیشه باور کن🥲 پیش روانشناس هم رفتم گقت هیچوقت فراموش نمیشه فقط باید بپذیری که رفته

از وقتی برآورده نشدی دیگر آرزویی نکردم💔

تا کی باید صبر میگرد آخه خانوادم هیچ جوره راضی نمیشدن میگفت صدسال هم بگذره خانوادت راضی نمیشن

الهی

چه پسر مظلومی

مطمئنی وقتی ادای با تو بودن در میاورده نرفته خواستگاری؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
چرا خانوادت قبول نکردن؟

میگفتن شخصیت ندارن و پسره خونه جدا نداشت خونه باباش به نام خودش بود که قرار بود اونجا زندگی کنیم خانوادم منتظر پسر شاه هستن که بیاد خاستگاریم😐😐😐

از وقتی برآورده نشدی دیگر آرزویی نکردم💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   vittozahra  |  1 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  1 ساعت پیش