کسی هس توضیح بدم
آره بگو
منم
چون فقط موقعی که باهات کار دارن یا پول قرض میخوان یا کات کردن میشناسنت نه وقت دیگه
بگو
من که رفیق ندارم
من یه دوست داشتم 13 سال برام ناله کرد از خونواده اش
از بی پولیش
از سر کار رفتنش هر کاری در توانم بود براش انجام دادم
آخر سر
سر اینکه من افسردگی گرفتم دو بار گفتم حالم خوب نیست انگار که حوصله مو نداشت دیگه جوابمو نداد در حالیکه ۴ سال با یه پسر بود که هر ماه باهم کات میکردن همش ناله میکرد من با دو تا بچه و شوهر و اشتغالم
کارمو ول میکردم با خانم برم کافه دلش باز بشه
کلی هم هزینه برام برمیداشت
منم ازدوست ده سالم ضربه خوردم البته خودش نمیدونه چه آشوبی تو قلبم درست کرد عمل بینی کرد یه هفته بود من خبر نداشتم بعدا که فهمیدم منتظر بود برم دیدنش البته میخواستم برم نشد منتها فهمیدم امانتدار حرفام نبود اصلا انتظارشو نداشتم بااین وجود دوباره بهش زنگ زدم پیام دادم جواب نداد گفتم بهتر بزار اون جلو بیفته وبه خودش حق بده بخاطر اینکه نرفتم عیادتش باهام قهر کنه
سال دهم باهاش دوست شدم هروقت داخل مدرسه بایکی میرفتم حرف میزدم ناراحت میشد پیام میداد برو باهامون دوستان بهش گفتم خوشت نمیاد گلم منم باهاشون حرف نمیزنم گفت نه ازاین حرفا بعد واقعا پول نداشتم ی مدت عه میگفت ازم لباس بخر خب نداشتم هروقت پول لازم داشت ازهرجا ک تونستم بخدا واسش جور کردم. بعد ی روزی رفته بود زاهدان بعد اومده بود زابل ی مدرسه ای بود بادخترعمش بود اومدن اونجا برای استراحت بعد بهم گفت تروخدا بیا پیشم دلم برات تنگ شده منم خانوادم اجازه نمیدادن چون این دختر رو نمیشناختن بعد ب هزار ی بدبختی رضایت خانواد رو گرفتم رفتم پیش همش 10 دقیق یپشش بودم تمامممم بعد شبش زنگ زد گفت بیا فردا شهر با چندتا ازدوستام هست بریم کافه حقیقتا خانوادم خوششون نمیاد من برم کافه اینا دعوام میکننن بعد ب مامانم گفتم میرم شهر با دوستام همینجوری گف برو اجازه از بابات بگیر رفتم ب بابام گفتم گفت ن حق نداری بری منم گفتم چشم نمیرم. بعد دخترع ازاون روز بامن رفتارهاش سردشد منم دوست نداشتم ایدیمو ب کسی بده رفت ب یکی از بچ های کلاس اسمش مهدیه بود داد ب خاطراین باهام دعوا کرد دخترع مذهبی بود چن روز باهاش بود بخدا اینم بی چادر شد اون مهدیه ای ک همش چادر سرش بود این دخترع شب ها خونه دوستاش میرفت با پسر عمه دوستش اینا عرق میخوردن خلاصه ازم دور شد... باهام بادخترع دعوا کرد منم فحشش دادم بعد.. چن روز رفتم ازش معذرت خواهی کردم گفتم ازم ناراحتی گفت نه ناراحت نشدم اینا میدونم دروغ میگه.. بگین من مرض داشتم رفتم ازش معذرت خواهی کردم حیف من ک وقتمو بخاطر این آدم گذاشتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
