خدایا ملت رد دادن اینجوریشو دیگه ندیده بودیم!
اره خیلی خوب بوده براشون و کلی میبردشون بیرون و براشون لباس میخریده ولی خوب وقتی ادم زن میکیره توانایی مالیش این اجازه رو بهش نمیده و نمیتونه دیگه با خواهراش باشه
اونا توقع دارن ما هی ببریمیشون مسافرت خوب نمیشه که تو همه مسافرت ها باشین
از طرز صحبت شمام معلومه خیلی عروس مثبتی نیستی نسبت بهشون ...
شب عروسیم مادرشوهرم بعد عروسی زودی رفت خونشون گفت دخترام خیلی خسته شدن خخخخ توی مراسم اخر شب نموندن
به نظرم برای حرص درآوردن اونا ازین کارهای مضحک که هیچوقت نکردی انجام نده که هم جلوی شوهرت هم بقیه جلوه خوبی نداره.
میوه میتونی پوست بگیری بزاری جلوش یا احترام گذاشتن جلوی بقیه که هم شوهرت بهت افتخار کنه هم دیگران بفهمن که شمام لایق توجه همسرت هستی و خواهراش الکی دارن حسادت میکنن
یبار مادرشوهرم میگفت برا چی شوهر گنن نفری 5 میلیون پپول تو بانگ براشون گذاشتم طلا هم دارن شوهر کنن که چی بشه خخخخخخخخخخخ
در هر صورت تجدید نظر کن روی قضاوتات و رفتارت با خانواده شوهر و خیلی دلخوش به این نباش ک شوهرت الان در حال حاضر تورو ترجیح داده به خانوادش...
اینکه دنبال راهکاری باشی که دل سه تا خواهر و مادرشو بسوزونی و وضعیت زندگیشونو مسخره و تحقیر کنی اصلا کاردرستی نیست از نظر من...شما اگر عاقل باشی دنبال راه برای گرمتر شدنه رابطه با خانواده شوهرت میگردی...نه ضایع کردن و حرص دادن.
ببین همشون عقده ای هستن شاید دختره به مادرش گفته زنگ بزن اینجوری بگو
