من کلا جوری رفتار میکنم کسی نتو نگتو بهم بگه ولی متاسفانه مادرم دهنش هرزه مدام بهم دری وری میگه دیگه خسته شدم نمیتونمم مثل خودش باهاش حرف بزنم هر بار میگم مادره ولش کن باز باش حرف میزنم بنظرتون درسته یا فاصله بگیرم ازش البته من ازدواج کردم و دوتاهم بچه دارم تو یه خونه نیستیم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
دسته خودم نیست قبلا مجرد بودم هرچی بهم میگفت فقط میخندیدم الان دیگه ازدواج کردم حرفی نمیزنه بهم
'فَلَا تَعلَمُ نَفس مَا اخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعیُن جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعمَلُونَ' هیچکس نمیداند که برایش چه قرةالعین هایی پنهان کردهایم... [قرةالعین، همان اشکی است که از شدتِ شادی در چشم حلقه میزند و میچکد.] 🌸
'فَلَا تَعلَمُ نَفس مَا اخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعیُن جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعمَلُونَ' هیچکس نمیداند که برایش چه قرةالعین هایی پنهان کردهایم... [قرةالعین، همان اشکی است که از شدتِ شادی در چشم حلقه میزند و میچکد.] 🌸