بیمارستان گفت ۵۰
ولی دکترها باید قبول کنن
دیگه
دکتر مثلا دل خوش کرد که طبیعی نشد سزت می کنیم
همین کارو کرد
ولی بعد اون همه
درد ماما هم پول دادیم
اوج درد ورزش داد ۷ونیم تا ۸ونمیم
اینقدر جیع داد زدم جون با قرص آمپول تو سرم از شب قبلش
دردم دادن اوجش نمیه شب ۱۲ ببعد همینجور بیشتر بیشتر
و هی معاینه همش ددو انت بودم
دوسانت
خلاصه تا صبح گفتم دکترم بگید زنگش بزنید
بازم انسان بود ۷اینا اونحا بود
ه
اون ور بیرون زایشگاه با پرسنل نشسته میخندید
خب درد نداره تابحال بچه هم نیاورده
خلاصه چمی فهمه از درد در کل آدم بدی نبود
ماما ورزش میداد
گفتم منو ببرید سزاریندکمم
می بینید نمیشه
نگه داشتن یک شبانه روز طبق قوانین بیمارستان
بسه
بعد میگفتم ۵۰ تومن دارم
گفت شاغلی گفتم نه
انگار باید شامل باشی
مهریه زندگی قبلیم بود ک یکجا از وارش گرفته بودم
اونونوقع هنوز سکهدهام نفروخته بودم
تیرماه پارسال بعد شهریور فروختم سپرده کردم
ماما عبد همین شیفت اومده بود تموم شده بود
مامای همراه من هم شده بود که نمیدونستم این قراره بیاد
خااصهمیگفت تو بگی میدی شوهرت چی
منطورش این بود. شاید قبول نکنه
والا مگر شوهرم ظالمی که قبول نکنه زنش داره طبیعی نمیشه
باز نشده راهش سزارین هست
و شوهر برای پول خودش بگه نه
که هرچند پولش خودم میخواستن بدم
میگفت چونه میز د تو اوج دردممیگفت ۵۰
تو میگی شاید قبول نکنه
اصلا مشکل داشت
کلا به حرف این نبود من میخواستن ببرن سزارین
۴۰ هفته بود
بحث چونه نبود یک چیزی میخواست بپرونه
منطورش این بود تو میخوای و میگی با رضایت ببرن سزارین شی
و یعنی اختیاری
درصورتی اینا میخواستن منو سرارین کنن
چون یک شب نگه داشتن نشد قانونش میگه باید سزارین کنن
این سر پول میگفت شاید شوهرت قبول نکنه
فکر کنم مشکل داشت چون میدید بار نشدم
درد انسانیت نمیدونست چیه
و بگه هزینش داری چون اینو اول گفت
جالبه دکترم اومده بود که تکلیفم معلوم کنه
امیدوارم منطور اون ماما رو رسونده باشم بهن