اتفاقا اصلا عاشقش نبودم
من اون موقع برای فرار از عشق یکی دیگ خودم باخودمو بقیه لج کردم اومدم ب این
کاش زبونم لال میشد هیچ وقت بله نمیگفتم
عیوبش...
الان چندم ماهه هنوز سرکار نرفته میگ کار نیست ...
اهل پیشرفت نیست
خسیس و بشدت کثیف و مثل آدمای زمون قدیمه
اهل گردش تفریح مسافرت لباس خریدن مهمونی نیست
بددهنه پدرومادر فحش میده
خانوادش نگم برات قدم ازقدم برنمیدارن فقط میگن هرچی داری بیابده
دیدن طلا خانوادم برای مناسبتا دادن ب بهونه خرید خونه شریکی ازم گرفتن بالا کشیدن
تازه مادرش هرجا رفت ازم بد گفت ک من لال بشم بشینم سرزندگیم
الان چندوقته زایمان کردم طفلی مامانم صفرتاصد میادخونه زندگیمو تمیزمیکنه اونو نمیرسونه
اما مامانش رفت مسافرتشو ۱۳ بدرشو پارکشو رفت یه بار اومد یه سر زد خونش دوتا کوچه بالاتره میبره میرسونتش بهش زنگ میزنن میره با ماشین اینور اونور میرسونتشون
کدومو بگم