یاد آوریشم عذابه واسم
خانواده بسته وسنتی داشتم برادر نادونم فهمید خیلی عدابم کردن دانشگاه رو نزاشتن برم داداشم ابرومو برد خیلی کتکم زد
شرایط خونه جهنم کردن برام
منم به یکی از خواستگارام جواب مثبت دادم که فقط برم
هیچوقت نمیتونم برادرمو ببخشم هیچوقت بعد از اون پدرومادرم
دقیقا دوستم مشکل من واسش پیش اومد ولی داداش فهمیده ای داشت تهدیدش کرد اگر درست رو خوب نخونی به پدرم میگم ک دختره آخرش فرهنگیان قبول شد اون واسش شد سکوی پرتاب من واسم شد جهنم این دنیا