این دوستم خیلی دختر خوبی بود همکلاسی دانشگاه بودیم باهم
خیلی کم و حرف و متین بود
الان ۱۴ ساله باهم دوستیم و سالی یکبار همدیگه رو میبینیم دو سه بار در سال هم تلفنی حرف میزنیم
بهم زنگ زد آخرای حرفامون گفت راستی اسم شوهرت رو سرچ کردم تو گوگل عکس جدیدش رو دیدم چقدر سنش داره میره بالا تغییر کرده ( منظورش این بود که مردونه تر شده )
گفتم قربونت لطف داری
گفت کم کم خودت رو آماده کن که باید مچ بگیری!!!
انقد از لحنش و حرفش حس بدی گرفتم که حد نداره!
فقط بهش گفتم انشالله هیچوقت کار به اونجاها نکشه و یجوری زود خداحافظی کردم.
چرا مردم انقدر برات لحظه شماری میکنن که خیانت ببینی!
واقعا حس بدی گرفتم از حرفاش