میخواستم شامپو و گوش پاکن اینا بخریم
مغازه تو کوچه بود..تا شوهرم پارک کرد تو کوچه رفت تو مغازه
یه خانمه با بچه ۱۰سالش اومد از تو پارکینگ بیرون
و یه مقدار ماشین ما جلوی پارکینگ بود
در جا کیفمو برداشتم زنگ بزنم شوهرم بیاد ماشین و جا به جا کنه
که خانمه اومد سمت پنجره شوهرم گفت که
خانم ببخشید که جلوی پارکینگ ما پارک کردی
پاشو بشین پشت فرمون که من میخوام برم
گفتم رانندگی بلد نیستم
صبر کن زنگ بزنم شوهرم رفته تو این مغازه
تا اینو گفتم ...یه هو آتیش گرفت
که