پس معلومه اونام در عذابن و میخوان برن ولی گیر افتادن وگرنه اینجوری عقدهای نمیشد و سعی نمیکرد شوهرت رو تحریک کنه که اونجا خوبه.
ابدااااا نشون نده ناراحت میشی. بگو چه خوب انشالله پیشرفت کنید. هرکس یه سبک زندگی داره.
از شوهرت هم تعریف کن بگو تو خیلی خوبی هم شرایط مناسب برای من فراهم کردی؛ هم برعکس برادرت هوای مادرتو داری و... بهش محبت کن.
میخوای مادرشوهرو بچزونی یواش بهش بگو غصه نخور منم میام؛ دیگه مثل سابق ساده نیستم بذار یه کم پیرتر شی با دست پر میام پیشت عزیزم قراره سالها با هم باشیم نه؟