الان آبجیم بهم خبر داد ک یه پرنده ای ، گنجشکه چیه اسمشو نمیدونم میگه صبح بابا از توی حیاط پیداش کرده توی مشتش کرده 😐 آورده توی کارتن کرده 🤦
کارتن رو فقط سوراخ کرده و خوشحال ک براش آب و دون هم ریخته .
سریع رفتم نگاش کردم . بیچاره یه گوشه خیره شده بود و ترسیده بود .
آبجیم گفت یادم رفت بهت زودتر بگم ببر یه جایی ولش کن پرواز کنه گناه داره 🥺
رفتم بابام نذاشت . میگه خودم گرفتمش خودم میدونم چیکار کنم 😐
اعصابمون خرده .
بدم میاد از اینکه پرنده ای توی قفس نگه داشته بشه . اونم تازه از اینا نیست ک نگه میدارن از اینا ک توی خیابونا پرواز میکنن هست 🤦
بابام خیلی لج باز هست چ کنم؟