بچه ها دوتا تاپیک قبلیمو‌‌بخونید بعدش بیاین واستون چیزای جدید تعریف کنم بعد یکسال اتفاقای جدید افتاده نظر بدین خیلی مهمه
خوندم بگو
اقا هیچی خانوادم دعوت شدن امسال یه مراسم دوباره سمت فامیلها،مراسم شب بود،پدرم زنگ زد که ناهار مثلا برن خونه اونا و شب برن باهم دیگه تالار مراسم،وقتی مامانه فهمید مامان و بابام دوتاشون فقط میرن ۵ ۶ بار اصرار کرد که الا و بلا من روهم ببرن که خب من درس داشتم و اینا و فقط یکبار برادرم رو اصرار کرد
مامانم هیچی به من نگفته من اینو وقتی داشت اروم برای کسی تعریف میکرد شنیدم بعدش مثل اینکه حرف از فاز شده مامانم گفته که اره مثلا من امروزی میپوشم و میگردم و رفتار میکنم ولی مثل دخترای این دوره زمونه نیستم و تو اتاقم و پی درس و پیشرفت خودم و اهل دور دور و پسر بازی نیستم‌‌مامانه برگشته گفته دخترت رو بگیرم برای یکی از پسرام،مامانم یه اون طرف میگفت نمیدونم چیزی هست یا شوخی کرده همینجوری یا چی،بعدش اومده به بابام گفته که اره اینجوری گفته بابامم گفته من بدم نمیاد پسرای خوبین😂
دوباره از لابه لای حرفای مامانم فهمیدم عکس منم خواسته و دیده مامانه
اینا عادیه؟
تو شانسی که آوردی اینه که دور برت دختر تحصیل کرده که لول بالا باشه نیست تنها گزینه تویی
حالا اگه پسر خوبیه خوشت میاد کارایی که میگم بکن دلش ضعف میره میاد میگیرتت
این دفعه اومدن خونتون یا جایی بودین باهم توهم نگاش کن و یجوری وانمود کن تو هم دوسش داری ولی سنگین باوقار باید انجامش بدی این خیلی مهمه... بعد تو جاهای دیگه و اشخاص دیگه بسیار سنگین برخورد کن اینجوری اون دلش ضعف میره اونوقت میتونی قشنگ سوارش بشی
آقا من تازع عضو نی نی سایت شدم چجوری باید تاپیک های قبلیتو بخونممممم؟؟؟؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
