از جاری هات کمک بگیر چون هر مردی فرق میکنه ولی این آدمهای آسیب دیده خیلی ظریفند به خشونت ظاهری شون نگاه نکن خیلی آسیب دیدن
مثلاً شوهر من دوست داشته که مثل یک کودک ازش مراقبت و پرستاری کنم حتی غذا دهنش بزارم نوازشش کنم راه و بیراه و در چشم بقیه الکی هم شده بگم چشم چشم و بهش قدرت و اقتدار بدم و توجه کنم
زن داداشم میگفت باورت میشه من رضا را شبها مثل بچه ها تو بغل با شعر و نوازش خواب میکنم ولی جلوی مردم بخصوص خانواده اش چنان رفتار میکنم انگاری خدای منه و در عوض رضا چنان مطیع قلب زنش هست درسته اختلاف نظرهایی دارن ولی الحمدلله مشکل جدی ندارن