من عادت ماهانم و اینموقعا خیلی دلنازک میشم و رفتارپارتنرم خیلی ب چشمم میاد و اگه ناراحت شم ازش
انگار آسمون میاد زمین..
قبلنم گفتم رابطه ما لانگ دیستنسه
و اون یه پسر قوی و هدفمنده که من تحسینش میکنم
امروز ناراحتم کرد و هرطور تونست از دلم دراورد
یه ساعت بعدش که داشتیم حزف میزدیم
یهو اشکش دراومد..
۶ سال مادرشو ندیده
درمورد یه فیلم حرف میزدیم که دیدم چشماش پر از اشک شد..فیلم در مورد یه مادرو پسر بود
اولینبار بود بعد از شروع رابطمون اشکشو میدیدم چون خودشو همیشه قوی نشون میده
بعد که اشکشودیدم سعی کرد قایمش کنه از پای گوشی رفت اونطرف و یکم بعد برگشت
فهمیدم رفته اشکاشو پاک کنه..
بعد بهم گفت باورم نمیشه امروز بعد از ۶ سال که از ایران رفتم جلوی یه نفر گریه کردم...
بهم گفت حس میکنم رابطمون خیلی عمیق شده وگرنه امکان نداشت من از سر درددل یا دلتنگی پیش کسی
حتی خواهرم که اینجاس گریه کنم...
خب این خیلی خوشحالم کرد که همچین احساسی بینمون شکل گرفته...
سعی کردم همدردی کنم آرومش کنم و حتی کلی مسخره بازی دربیارم تا باز خندید
بهش امید دادم و از آینده ی قشنگش و جمع شدن خانوادش کنار هم گفتم ...
به روش نیاوردم
اما از اونموقع تا الان که ۴ ونیم صبحه
بخاطر دیدن اشکاش قلبم آتیش گرفته
دیدن اشک یه مرد اونم مردی که دوستش دارم
تجربه ی سنگینیه..
حس میکنم قلبم آتیش گرفته..
از خدا میخوام چه من کنازش باشم چه نباشم ،خدا به جای تمام این غما و دلتنگیا و سختیایی که واس رویاش داره تحمل میکنه ، به زندگیش نور و شادی بتابونه ...🤍