بچه ها من دیشب شیفت شب بودم بعد تو بخش کلا یه مدته میگن موقع خواب جن میبینن اخر شب کلی راجب اینچیزا صحبت کردیم با بچه ها قبلا هم حرفش بود ولی دیشب بچه ها میگفتن دیدن و باهاش حرف زدن من ساعت ۳اینا که شیفت خلوت شد تنها رفتم اتاق رست تا پنج صبح تونستم بخوابم پنج منم دقیقا یه مردی دیدم که تلاش میکرد خفه ام کنه کاملا سیاه بود بعد که تقلا کردم اومدم از اتاق رست اومدم بیرون دیگه نخوابیدم امروز دیدم یه کبودی بزرگ روی رون پامه