یه نفر تو گذشته خیلی اذیتم کرده الان به بدبختی دچار شده بچش مریض شده و اوضاعش خیلی بده،میدونم که نباید از غصه اش خوش حال بشم اما دست خودم نیس اون بچه رو میبینم میگم عدالت خدا اجرا شده،بااینکه این اتفاق براش افتاده بازم دست بردار نیس اخلاقش و اذیتاش بدتر شده که بهترنشده قشنگ عقده ای شده،نمیخوام بگید که مریضی اون بچه به من ربط داره یا نداره فقط بهم راهکار بدید که چطوری انقد شاد نشم از قهر خدا میترسم از کارما میترسم اما نمیدونم چکارکنم خیلی حالم بده،اول خوشحال میشم از عذابی که میکشه بعد عذاب وجدان میگیرم بعدم بچه گناهی نداره مادره عذاب داده