من دو تا زن داداشم دارم یکیش به خودش میرسه با وجود اینکه بچه کوچیک چند ماهه داره و داداشم بهش خیلی میرسه و دومین زنداداشم اصلا حال و انرژی نداره دوست و رفیق نداره همیشه خونه هست کسی محلش نمیده و تن جمع جاریش همون زنداداشم رو دیدنی حالش گرفته میشه داداشم بهش پول نمیده بره ارایشگاه خودش تو خونه رنگ میذاره به موهاش بخاطر پول کاشت ناخن نمیره دلم میسوزه براش میخوام عصر ببرمش ارایشگاه دوستم به خودش برسه خوشگل هست و توی خانوارمون اینطور قیافه ای نیست افسرده شده از شدت درک کردن