ساعت ۸کلاس داشتم
من یه ساعت طودتر باید بیدار شم تا با اتوبوس برسم دانشگاه
اتوبوس اولو ساعت ۷سوار شدم تا ۷و ۱۰دقیقه اومدم سوار اتوبوس دوم به سمت داشنگاه بشم
دیدم چترم بسته نمیشه ،هرکار میکنم ، چون پدرم نزدیک ساعت ۸ میرفت سرکار گقتم زنگ بزنم بابام وقتی چتر بسته نمیشه سر راش بباد ببره
به دوتا گوشی های بابام زنگ زدم ، به گوشی مامانم زنگ ، به تلفن خونه زنگ زدم هیچکدوم بر نداشتن
گوشیاشون خاموش بود ، مامانم سیم تلفن هم میکشه
ینی تمام راه های ارتباطیو بسته یودن 🥲😐
دیگا یکم خودم با چتر ور رفتم دیدم درست شد
بعدش بابام بهم زنگ زد گفت کاری داشتی زنگ زدی ، دیگه چون حل شده یود گفتم نه
داشتم الان به این فکر میکردم من اینجور مواقع تو خیابون ماشین بزنه پرتم کنه یا حالا اتفاق دیگه ای برام بیفته ، مامان بابام نمیفهمن