خونه پدرم خیلی خوبه
عشق و محبت هست
پول و آزادی هست
هرچی میخواامم میخره میاره میخوریم
سفرم میبره
اما من دلم همسر و همدم و همبستر میخواد وقتی تنها تو اتاقم میخوابم و یا مثلا با خانواده میریم بیرون زوج میبینم دست همو گرفتن
یا اینکه دوست دارم صندلی جلو بشینم ماشین خودم
و یاخونه خودمو تمیز کنم و به فکر خونه و زندگی خودم باشم
خونه همسرم بهتره، البته خونه پدریم رو دوست دارم با پدر مادرم هم رابطه خوبی دارم ولی خب اونجا حوصلم سر می‌رفت با همسرم بیشتر تفریح میکنیم و اون حس استقلال هم حال ادمو خوب میکنه
خونه خودم ( متاهلم) با همه ی سختیاش واقعاااااا عالیه
راحتم آزادم هرجا برم هرکاری کنم کسی امرونهی نمیکنع
خونه بابامم زیاد محدود نبودم ولی اصلا با خونه ی خودت قابل قیاس نیس
جفتشون خوبه
هم خونه پدرم خوب بود، هم الان که پیش همسرمم
شوهرم بد نیست خوبه با عشقم ازدواج کردیم ولی از مسولیت زندگی خسته شدم و اینکه باید بپذیرید خیلی از مشکلات هیچوقت حل نمیشه و باید باهاشون کنار بیای عذاب اوره با این حال باز متاهلی بیشتر دوست دارم تا زندگی خونه پدری فقط بخاطر محدودیت خط قرمزهایی که بیش از حد داشتم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
