من تا الانش ک با شروع سال جدید کلی نحسی کشیدیم
دوهفته هس شروع شده مریضی افسردگی جدایی مامان من هیچ وقت مریض نمیشد زونا گرفته
داداش کوچیکم زبون در اورده زور دراورده داره همه رو ازار میده کتک میزنه زور میگه ماشین خواهرمو برداشته بهش نمیده هیچکی هم جرعت نداره حرف بزنه
همینطوری از زمین و زمان داره میباره
منم ک اشتهام قطع شده همش دارم از ناراحتی میلرزم شبا کابوس میبینم