کلی تراپی رفتم ولی باز شب ک میشه همش یادش میفتم،برای کسایی ک نمیدونن دارج تو عقد جدا میشم این دادگاه لعنتی خیلی دیر وقت تعیین کرده هنوز رسما جدا نشدیم ولی ۹ ماه ک همه چی تموم شد شایدم کمتر،دلایل جداییمونم این بود که تو گوشیش دیدم با یه پسر ترن.س پیام عاشقانه داده بود،دروغگو بود،مخفی کاری مالی میکرد،بددل بود و پرخاشگر به شدت مثلا سر چیزهای خیلی بی اهمیت و مسخره که چرا دستمال کاغذیت از دستت افتاده چرا میوه برام برنداشتی تو نهمونی چرا نت گوشیت روشنه به حدی عصبانی میشد و دندوناشو فشار میداد روهمو چشماشو درشت میکرد ک من هنگ میکردم الان عاشقترین پسر دنیا بود کافی بود مثلا میدید رو شلوارت یا در کرم پودرم یه خط افتاده یا دستمالم میفتاد یا گوشیم میفتاد یا هراتفاق ساده ای یهو وحشتناک عصبانی میشد،و به شدتم خسیس بود دروغکی میگفت ندارم مثلا واسه خرید کابینت و این جیزا میدیدی لاکچری داره هزینه میکنه ولی از نظر خانوادشون زن هیچ هزینه ای نباید میداشت این اخری میگفت فکر کنم ففط تو صورتتو با مایع شست و شو میشوری زنداداشو مامان من با صابون میشورن و یه هزارتومنیم این یه سال به کارت من نزد با اینکه من نیازی ب مول اون تداشتم ولی زنش بودم بعد ک بهش میگفتم میگفت کار زنهای تو خیابون که میگن شوهراشون به کارتشون پول بزنه و همیشه قضیرو جوری میپیچوند ک من مقصر بودم حتی وقتی خیانتشو دیدم تو گوشی رو ازدستم کشید پاک کرد پیامهارو بعد وحشتناک عصبانی شد و قهر کرد رفت،حالا همش یادش میفتم تنهایی اذیتم میکنه از لحاظ ظاهری و خانوادگی اینا چیزی کم ندارم ولی همش میگم کوتا دوباره من از یکی خوشم بیاد میبینم بقیه با عشقاشون بیرون میرن اینا خیلی اذیت میشم یوقتایی اتقدر احمق میشم میگم کاش میموندم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
اره دقیقا...الانم به همون نتیجه میرسما ولی باز دلم تنگ میشه
باید سرگرم کنی خدتو من بعد از جدایی چندبار زنگ زدم گریه کردم گفتم قرص میخورم ب خواهرش کلی گفتم . الان کمی بهترم چون اون تایم همش خونه بودم نمیرفتم جایی فقط غصه میخوردم انگار ی چیزی مانع بیرون رفتنم میشد گاهی حس دق کردن داشتم انگار اتاق برا کوچیک بود احساس خفگی و تپش قلب ، بعد ازون خدمو سرگرم کردم حتی ی پیاده روی دوتا چهار راه تا خونه جسمی خدمو خسته کردم وگرنه نمیتونسم
فقط 22 هفته به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
۱ مرداد ۱۴۰۴ بعد از دوسال ولم کرد 💔 در حال جمع کردن تیکه های شکستم...
الان شاید سخت باشه ولی چند سال دیگه از این کار پشیمون نیستی نیست افتخار هم میکنییه چیزی هم بگم ما ف ...
اره واقعا خودمم این اخریا به همین فک میکردم ،گفتم من الان اصلا متوجه نشدم تو مهمونه یدونه دستمال کاغذی از دستم افتاده یا واسش میوه برنداشتم یا نت گوشی ک خودم خریدم اون ک هزینه نمیکرد مثلا روشن مونده این داره اینطوری میکنه پس فردا بچه بزنه یه چیزی بریزه تو خونه میخواد چیکار کنه...
باید سرگرم کنی خدتو من بعد از جدایی چندبار زنگ زدم گریه کردم گفتم قرص میخورم ب خواهرش کلی گفتم . الا ...
واااای وااااای بعد اینهنه مدت یکی حرف دلمو زد دقیقااا من ک تو خونه بند نمیشدم قبل اون تو این ۹ ماه شاید بهت بگم انگشت شمار از خونه رفتم بیرون با هیچکسم نمیتونم حتی صحبت کنم تو خونه خیلی وضعیت روحیم داغونه ...خودمو میخوان سرگرم درس کنم دعا کن برام 💕