تمام این سالهایی که متاهل بودم شوهرم دائم بهم خیانت میکرد و همیشه با افراد مختلف شریکش بودم و موندم تو حسرت محبت و عشق و رابطه خالصانه ،حتی در شادترین لحظاتم چهره زنایی که باهاشون هست میومد جلو چشمام
برعکس من شوهرم تنها مرد زندگیم بوده تا به الان با وجود اینکه دانشگاه میرفتم سرکار میرفتم و موقعیت های زیادی داشتم
الان که همه چیز تموم شده دلم میخوادبرم توی رابطه ای نه برای ازدواج چون آنقدر چشمم ترسیده که اصلا قصد ازدواج ندارم
من تو دهه۲۰زندگیمم فقط دلم میخواد تو مرکز توجه باشم ،حتی دیگه دنبال عشق هم نیستم چون باورش ندارم
فقط دلم میخواد یکی باشه برام وقت بذاره بگیم بخندیم خوش باشیم کنار هم چون همیشه التماس شوهرم میکردم برام وقت بذاره باهم بریم بیرون ولی اون درگیر زنای دیگه بود
بنظرتون تصمیمم اشتباهه؟وارد رابطه جدیدی بشم یا نه تنها بمونم همیشه