همسرم ۹ ماهه فوت شده و من ماه نهم بارداری بودم یک دختر کلاس اول دارم خیلی سخته تجربه خیلی ها رو میخونم ولی وقتی دل دخترم برا باباش تنگ میشه خیلی ناراحت میشم شوهرم خیلی عادی صبح رفت سر کار و شب برنگشت،وقتی خواهرام و برادرام رو میبینم که کنار همسرشون هستن عجیب ناراحت میشم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
چه کنیم خدااااا چجوری آروم بشیم من هرچقدر به خودم دلداری میدم زندگی همینه ولی باز دلم داره میترکه شم ...
من هشت سال تمام شده ولی فرقی با روز اول ندارم..دو سال کمتر میرم سر خاک چون بچه دار شدم..در واقع شوهرم نمیبره خودش میره من ناراحت میشم آخه دختر خود آدم ی چی دیگه ای اصلا من میخوام زاری کنم براش از این راه دور نمیچسبه ب وجودم..سرخاک چیز دیگه ای آرامش دیگه ای