اول من کاربر قدیمی هستم اینو تازه باز کردم شناسایی نشم
بعد بقران اینایی ک میگم از سر منت نیست
خانومها شوهر من خیلی به خورد خوراک اهمیت میده
خیلی پولدار نیست ولی خوب همه چی اکی میخره .
مثلا یادم نمیاد مرغ بخره همش گوشت گوسفندی
یا روغن معمولی بخره همش همه چی طبیعی میخره
باغ گردو بادام داریم گردو مون بادام از اونجا میاد و خلاصه حتی پنیرم طبیعی ترین پنیرها رو از آذربایجان میخریم
خلاصه بچه ها من هر چییییییی شوهرم بیاره مامانم خودشو سهیم میدونه بخدا همه چی اول خودم سهم میدم ها
تموم که میشه انگار من معدنشم همشششش هر دفعه میاد میگه گردو تموم شد بهم گردو بده پنیرم تموم شد داری بده خلاصه اینم اونم تموم شد حتی بقران ی سرکه چیه اونم از من میبره
شوهرم میاد همش دعوا غر میزنه چرا زود تموم شد خجالت میکشم از ی طرف ب مامانم بگم از ی طرف به شوهرم چی بگم .
بچه ها اون روز خانوادم رو دعوت کردم شام زعفرون نداشتم دیر وقت بود ترسیدم به سوهرم بگم غر بزنه الان چرا میگی گفتم ماما میشه برام داری زعفرون بیاری عوضش. رو میدم
باورتون میشه انداره ی لپه آورده بود
گفت تموم شده بود نداشتم
بعد اونروز ناهار اونجا بودیم بچه هه پاشد برای غذاش زعفرون درست کنه بقران ریا نشه اندازه ۱۰ گرم زعفرون داشت انقدر بهم برخورد
الان میخوام ی جوری بهش بفهمونم واقعا خر نیستم