یکی از دوستام که حدود ۱۵ ساله دوست صمیمی
و دختری که ذاتش خب بود
یه چن باری سفر رفتیم باهم
۳ بار
سفر بار آخر برگشت منو تنها ول کرد رفت شهر دیگه
منم خیلی ناراحت شدم و کلی منت گذاشت
و توی این سفر حسادت های رو نشون داد که فکم افتاد
موندم دیگه کات کنم
سر این قضیه
هر چند یه چن باری تلفنی زدم بهش و عیدم تبریک گفتم
با اینکه دیگه حسم بهش منفی شده
چه کنم
دوست دارم کلا دیگه نبینمش و لی میگم گناه داره چون خیلی در ظاهر مظلوم ولی باطن خراب