2777
2789
عنوان

امشب شوهرم جنگ جهانی راه انداخت

807 بازدید | 39 پست

امشب رفتیم خونه خواهرش عید دیدنی اینم بگم ک من خود احمقم اصرار کردم بریم چون گفتم زشته خواهر بزرگشه باید بریم خواهرش بچه هاش از من بزرگترن شوهرش همسن بابامه بعد رفتیم اونجا دیدم سرما خوردن ناراحت شدم ب شوهرم پیام دادم گفتم میدونن بچه کوچیک داریم خب چرا نگفتن ک سرما خوردن من خیلی حساسم رو این موضوع خودمم خیلی رعایت میکنم یک ساعتی نشستیم بعد گفتم بریم اول ک جلو اونا صداشو برد بالا من گفتم صداتو نبر بالا بعدم نشستم خودش چند دقیقه بعد گفت بریم سوار ماشین شدیم گفتم کار اونا بد بود ک وقتی زنگ زدی نگفتن مریضن وقتی میدونن بچه من هر سری ویروس گرفته بستری شده بعدم نباید جلو اونا داد می‌زدی ی قرآن کوچیک تو ماشین بود دست گذاشت رو قرآن گفت من داد نزدم بعد شروع کرد داد زدن کلی مشت زد ب فرمون دستش پاره شد شروع کرد خون اومدن کلی جلو بچه بهم فحش بد داد میخواست منو بزنه ب خانوادم فحش داد گفت حق نداری دیگه اسمشون رو بیاری خواهرم رو ناراحت کردی ک نموندی واسه شام البته ما همون اولم اصلا قرار نبود بمونیم برا شام اونم اصلا شام درست نکرده بود خیلی ناراحتم بغض بدی گلوم رو گرفته 😔اومدیم خونه الان اومده عذرخواهی بنظرتون چیکار کنم می‌خوام فردا ول کنم برم خسته شدم روانیه کنترل نداره روی خودش دیوونه شدم دیگه ده ساله دارم وحشی بازیاشو تحمل میکنم

وای شوهرت کنترل خشم نداره . من خالم اینجوریه 

یه روز پیشش بودم سر هر چیز کوچیکی داد میزد و ..‌ خیلی سخته تحمل کردنشون 

باید بره روانپزشک شوهرت 

میشه برای رسیدن به هدفم صلوات بفرستی قشنگم🤍 ؟  

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وای شوهرت کنترل خشم نداره . من خالم اینجوریه یه روز پیشش بودم سر هر چیز کوچیکی داد میزد و ..‌ خیلی س ...

نمیره هزار بار سر همین دعوا کردیم قول میده بره پیش دکتر باز یادش می‌ره اینقدر دستشو زد تو فرمون ک کلا دستش پاره شد می‌گفت تو خواهرمو ناراحت کردی خریت از خودم بود ک اصرار کردم بریم

من بعد از مدتها واسه تعطیلی عید رفتم خونه پدریم

بابام و خواهرم داشتن میگفتن اینا همش اینجان و شوهرش گدائه.

در صورتی که خدا شاهده شوهر من هر موقع اونجا بودیم یه چیزی می‌خرید دست خالی نبود

امروز که شنیدم خیلی گریه کردم شوهرم چندبار پرسید چی شده منم مجبور شدم بگم که چرا چند روزه ما اینجاییم.

اونم متوجه شد خانوادم گفتن،گفت دیگه نمی‌رم خونه بابات اینا خیلی بد رفتار کردن و به من ملی فحش داد که چرا میزاری دخالت کنند 

خواهرم مهمونی داره میگه اصلا اسمشو نیار نمیام 

عزیزم فدات بشم اگه شوهرت ویژگیخای خوبی داره بمون رو زندگیت،هر ادمی یه سری اخلاق بد هم داره قطعا ،مر ...

نشی عزیزم

راستشو بگم هیچ ویژگی مثبتی نداره ن پدر خوبیه ن شوهر خوبی انتخاب خودمم نبوده هیچ وقت نمیتونم باهاش کنار بیام امشبم بهش گفتم ک تو ی اجباری تو زندگی من هیچ وقت ب خواست خودم تو زندگیم نبودی

من بعد از مدتها واسه تعطیلی عید رفتم خونه پدریمبابام و خواهرم داشتن میگفتن اینا همش اینجان و شوهرش گ ...

شوهر منم گفت من خونه خواهرات نمیام دیگه الان من شدم مقصر؟حق ندارم توقع داشته باشم وقتی میدونن من بچم کوچیکه بدنش ضعیفه یکم رعایت کنن؟بچه های خواهرش بزرگ هم هستن یعنی بچه کوچیکش کلاس دهمه حتی نیومدن جلو با من سلام احوال پرسی کنن بعد میگه تو باید میرفتی پیششون باهاشون روبوسی میکردی چرا من باید میرفتم کنار ی بچه سلام کنم

نشی عزیزمراستشو بگم هیچ ویژگی مثبتی نداره ن پدر خوبیه ن شوهر خوبی انتخاب خودمم نبوده هیچ وقت نمیتونم ...

عزیزم شاید چون میدونه اجباری هستی و انتخابت نبوده اینقد خشن میشه ،فک کنم با این حرف دل اونم شکسته ...بذار زمان بگذره باهاش صحبت کن ...بگو جفتمون بریم زوج درمانگر 

شوهر منم خیلی خشمگین میشه و هر فحشی به دهنش بیاد اون لحظه میده بهم من چکار کنم؟!

من فقط سکوت میکنم چون می‌دونم آخرش ک ادامه بدم خودم کتک می‌خورم حتی حامله بودم بخاطر مامانش منو زد

شوهر منم گفت من خونه خواهرات نمیام دیگه الان من شدم مقصر؟حق ندارم توقع داشته باشم وقتی میدونن من بچم ...

حق داری عزیزم شوهر شما کلا انتقاد پذیر نیست

خیلی سخته زندگی با این آدمها

شوهر منم خیلی مهربونه اما وقتی خشمگین بشه هر حرفی به دهنش میاد نمی‌دونم چکارش کنم

عزیزم شاید چون میدونه اجباری هستی و انتخابت نبوده اینقد خشن میشه ،فک کنم با این حرف دل اونم شکسته .. ...

بعد این کاراش این حرفا رو زدم و راستش رو بگم خودمم احساس کردم ک شکست ولی خب منم خیلی شکستم وقتی داد زد همشون نگاهمون کردن خیلی کم آوردم خصوصا ک می‌دونم هیچ کدومشون از من خوششون نمیاد هیچ وقت حتی ی ذره تلاش هم نکرد ک خودشو تو دلم جا کنه همیشه کاری کرده بیشتر ازش زده بشم و خسته بشم همش احساس میکنم دوستش دارم ولی باز ی کاری می‌کنه ک ازش بدم میاد 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792