باور کنید دنیا یک کارخانه است. خورشید آن را می چرخاند و انسان ها به آن حکومت می کنند. من (مرگ) می مانم. آن ها را با خودم می برم. "رمان کتاب دزد از مارکوس زوساک"
به من چه دادید ، ای واژه های ساده فریب و ای ریاضت اندامها و خواهش ها ؟ اگر گلی به گیسوی خود میزدم از این تقلب ، از این تاج کاغذین که بر فراز سرم بو گرفته است ، فریبنده تر نبود ؟...