سرهر دعوای کوچیک و بزرگی میگه بیا جداشیم بعدش دو دیقه بگذره میگه عصبی بودم عذرخواهی میکنه ولی وقتی دعوا میشه حرفایی میزنه که دلمو بشکنه مثلا میگه من نمیخامت به زور تحملت میکنم من خیلی وقته میگم جداشیم تو به زور نگهم داشتی مشکلم اینکه هربار چیزی میشه حتی سر ی دعوای خیلییی کوچیک میگه بیا جداشیم ما اخلاقمون باهم نمیسازه واقعا دنبال جدایی نیستا فقط حرفشو میزنه اذیتم کنه
هروقتم بحثی پیش بیاد مقصر باشه گردن نمیگیره میگه تقصیر توعه
با پشت دست باید زد تو دهنش
سر چی مثلا دعوا میکنید
بچه داری
چمدونو جمع کن برو ببین جه به چیز خوردن میفته بی تربیت
یبار برای همیشه تکلیفتو روشن کن شاید واقعا اذیت میشه با شما
میخاد خودشو بی گناه نشون بده
جداشو
حرف از جدایی حرمت ها رو از بین میبره
وقتی آرومه و دعوایی نیست بهش بگو اگر واقعا من و زندگیمون رو دوست داری دیگه نگو از این حرفا
این همه بگه جداشیم آدم بازم می‌تونه علاقه داشته باشه به این آدم؟
اگه بچه نداری جدا شو
خونه پدری بهتر از زندگی با همچنین مرد بی وجودی و سستی هس
با یه خداحافظی خوشحالش کن…😊
