نکه نخام،نمیتونم😭😭نمیتونم تواین زندگی نکبت بمونمو بپوسم،جگرم واسه بچم خونه..نمیتونم توفقر و نکبت زندگیمو بگذرونم،باحقوق ۱۴تومنش که همونم خونوادش بهش نمیدن اکثرا،بافقیریمون میون پولداریه تنها خواهرش و برادرش و مامانش،میون تمام آدماش..چرااین گرونی براماست پس چرا اونا روزبه روز دارن زندگیاشونو بهتر میکنن،مسافرت میرن،خوش میگذرونن و ده دست لباس میگیرن..چرا من توهمه چی موندم پس،بهش میگم بیا از زیر سایع شوم پدرمادرت بیرون برو ی قبرستون دیگه کار کن گوش نمیکنه حرفمو..۱۴تومن صدقشونو میندازن جلوی ما به عنوان حقوق،دوساله حقوقشو افزایش ندادن.الهی بحق زهرا هرچی دربیارن خرج مریضیشون کنن،من تویه موکت واسه آشپزخونه موندم اونا دارن کل دکوراسیونو تغییر میدن،اره بگین حسودم،حسودم خوبم حسودی میکنم واسه چیزی که حقمع و بهم نمیدن..ب بن بست رسیدم باهاش حالم ازش از بی عرزگیش بهم میخورخ نفرت دارم ازش..کاش میشد این زندگیو تموم کنم