انقدر حالم بده، هوف ،یکی دوست دارم اونم منو خیلی دوست داره ولی خانواده هامون راضی نیستند بابام اصلا نمیده منو ب هیچ وجه ،پسره هم هیچی نداره سربازی هم هست ، الان ی نفر اومد خاستگاریم مرد خوبیه وضعش خوبه همه جی داره ،بابام به زور میگ باید ازدواج کنی ،میترسم ازدواج کنم نتونم اونو فراموش کنم