بچه ها من ابجیم ۱۸سالش بودفوت کرده ازوقتیم فوت کرده فقط توخواب من میادوبس😔مادرم حسرت دیدن خوابشوداره
مثلایباراومدخوابم دست هموگرفته بودیم گفتش پشیمونم ک خودموانداختم پایین
چنباریم اومد گفت دلم واست تنگ شده ومنم صورتشوبوس میکردم عجیب تراینه ک توخواب چهرش یه بوی خاصی میداد
چند روز پیشم اومدخوابم گفتش وقتم کمه بایدبرم خیلی اصرارکردم بمونه ولی گفت نهههه واسم دقیقه گذاشتن بایدبرم گفتش نمازا دعاها وقرانی ک میخونین میرسه دستم بهم رسیدگی میکنن واسم اهنگ میذارن😳😔
یادخترخالم۱۶سالش بود فوت کرده اونم اومد گفتش یکی بهم حرف میزنه وعین ابربهارگریه میکردطفلکی تا طبق شواهد داماد خالم به دخترخاله ی اسمونیم حرف زده بوده😔ینی چییییی اخه