وای خیلی اعصابم خورده چرا دکترای زنان صد نفرو باهم تو میفرستن ، آدم خجالت زده میشه؛ چن ماهه که انواع مریضیای مختلف گرفتم اصلا اعصابم خورده انقدر تحت فشار بودم، ۹۰ درصد مواردم خودم بیماریمو تشخیص میدادم میگفتم وگرنه که نه گوش میدن به حرف آدم نه هیچی، آدم خودش استرس داره اینام حال آدمو بدتر میکنن، فقط میخوان سریع بدون شرح حال درست یه دارو بنویسن😭ای خدا من خیلی اعصابم خورد شده این مدت
من اصلا ندیدم با هم بفرستن داخل، میشه مگه؟ بشینی مشکلات خصوصیتو جلوی بقیه بگی؟
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
^===خوشبختی چون سرابی دور دست ..و دل دریغ؛از نوری در این سیاهی ....این بغض سنگین -__- این خستگی مفرط ---این حس تهی ؛؛ همه و همه ؛ داستانی ست که هرگز به پایان نمیرسد ===^
من اصلا ندیدم با هم بفرستن داخل، میشه مگه؟ بشینی مشکلات خصوصیتو جلوی بقیه بگی؟
اره منم یبار مطب رفتم، دو نفر دو نفر فرستاد /:
منو هنوز رو تخت معاینه شلوارمو نپوشیده بودم
وسطش ی زن حامله ای رو تخت بغلیم شلوارشو درآورد اونم. شروع ب معاینه کرد
داشتم میمردم از خجالت
دخترِ ایران، همه ما، کرد، ترک، لر و... ایرانی هستیم، از یک خاک. قبل از مقابل هم ایستادن، به یاد بیارید، ما همه از یک ریشه ایم، از یک ایران ❤️ژن جهش یافته آنخماعو در ایران هستم، درودم بر یک یک تون باد🎀