امروز خوشحال از اینکه تقطیع اوزان ناهمسانو یاد گرفتم رفتم تو هال به مامانم گفتم داداشمم بود
بعد بهش گفتم تا حالا زیاد رو این مبحث کار نکرده بودم اونم شروع کرد به غر زدن که چرا کار نکردی و نذاشتی عید بریم تفریح همش توی اتاقتی پس چرا نمره زبان پارسالت شده ۱۵
کسایی که پارسال امتحان نهایی یازدهم داشتن میدونن چقدر سخت بوده همه درسام رو بالا ۱۸ شدم همین یدونه ۱۵ بعد داداشم گفت تو چجوری خوندی که شدی ۱۵ من نخونده زبان یازدهممو ۱۸ شدم بعد داداش من رشته فنی حرفه ای خونده نمیدونم چه سالی الان ۲۸ سالشه بعد نزدیک به ۶ سال چهارتا درسش رو تجدید شده نتونسته پاس کنه
خلاصه سرتونو درد نیارم بعد مادرم گفت اره تو خنگی فلانی همش ادا داری مادرم کلا خرابم میکنه همیشه مثلا جلوی بقیه میگه من خیلی شلختهام یا تنبلم در صورتی که اینطوری نیستم اونم هزارتا عیب داره ولی من نمیگم همه فکر میکنن مادرم فرشتس
بعد من گریم گرفت گفتم امتحان شما نهایی نبوده درسای شما انقدر سخت نبوده چرا مقایسه میکنی مادرم گفت تو همش الکی گریه میکنی انقد درس خوندی مریص شدی باید ببریمت دکتر امسالم با این وضعیت کنکور قبول نمیشی
خیلی ناراحتم همش بهونه الکی میاره گریم میندازه نمیذاره درس بخونم حالم بده بخاطر اینکه گفتم من نمیام شهرستان اونام نرفتن حالا حرص اینو داره سرم در میاره خیلی ناراحت و خستم🙂