2777
2789
عنوان

حاضر بودم با یه قاتل ازدواج کنم

541 بازدید | 30 پست

ولی نیام دانشگاه منو بزور آوردن مامایی آزاد میخونم هر دفعه 3میلیون کرایه رفت و برگشت ماهی پنج میلیون خورد و خوراک چون اصلا دانشگاه آزاد سلف درست درمون نداره 25تومن شهریه 4تومن خوابگاه و هر کارآموزی که میرسم روزی 50کرایع اون میشه فک کنین طرف تربیت معلم میخونه بهش همون موقع پولم میدن و کارش هم مطمئنه خب چرا قبول بشه نره ولی من بعد این همه خرج حتی طرح هم نمیتونم برم کاش پدرمادرم یه خورده عقلشون رو کار مینداختن و منو به این قبرستون که دارم هر روز از خودخوری دق میکنم نمی‌آوردم باز پرستاری بود یه چیزی آخع مامایی که تهش بیکاریه این همه دق مرگ شدن میخواد انصرافم بدی 200میلیون باید بدی تنها مرگ می‌تونه منو نجات بده 

تا حالا دوتا درسو افتادم نه که نخونده باشم و تنبل باشم نه فک کنین من از شمال میام جنوب یعنی دوروز تو راهم تو اتوبوس برسم دانشگاه همیشه اینقدر تو راه در مونده میشم و مریض میام دانشگاه تا یک ماه یبوست میگیرم مریض میشم غذا به ما نمیدن این دانشگاه به جورایی انگار تو دهاته مامایی آزاد میخونم چارتم بهم ریخته غذا نداشتم بخورم دائم کنسرو ماهی و کنسرو لوبیا میخوردم این شد که یه امتحانو افتادم هیچ دوستی ندارم چون اغلب همه اینجا هم شهرین و تو خوابگاه استان خودشونه و با همشهری هاشون دوستن من بدبخت میام اینجا 4ماه خونه نمی‌رم حتی واسه فورجه ها هم نمی‌رم ولی اونا میرم پدرمادرشون میارتشون بین ترم هزار بار مهمونی و عروسیشون به جاست از خونه غذا درست میکنن میارن براشون هر هفته من اما دستام موقع خرید تاول می‌زنه اون قدر پول دارن که هر وقت میریم بیرون پولشون رو خرج عروسک و گیره سر میکنن ولی من گریه میکنم که پولم به خرید مرغ نمی‌رسه 


با هم دوستن کدام به هم میگن چه قدر خوشگلی و یه جوری که انگار من زشتم همه درساشونم پاس میشن 


من افسردگی داشتم شرایط سخت اینجا باعث شد بدترم بشم اون قدر حالم بده که به چیزو صد بار میخونم باز نمرم کم میشه شده یه ماه تو اتاق بودم و رو تخت و حرف نزدم با هیشکی دلم لک می‌زنه که با ماشین برم بیرون و با یکی صحبت کنم برم خونه هم مدام سر هر چیزی به من یادآوری میکنن هزیمت بالاست آنقدر پول کم میارم که حتی خیلی روزا گرسنه میمونم حالم وخیمه کدام به این فکر میکنم برم خودمو بکشم دیروز فهمیدم به خاطر اینکه درسا افتادم نه ترمه میشم و امکان مهمونی نیست رفتم تو پارک آنقدر جیغ زدم خودمو زدم گریه کردم دو نخ سیگار کشیدن اومدم خوابگاه دیدم تو اتاق تنهام چون باقی بچه ها خونه بودن چون راهشون نزدیکه 


آنقدر که اینجا من زجر کشیدم سگ نکشیده


قدر پدرمادرشون رو بدونیند که شوهرتون دادن به خدا کار هر کسی نیست من مطمئنم پدر مادرم به خاطر اینکه اجتماعی نیستن و کلا اصلا حوصله هیچی من جمله دردسر ازدواج و جهاز خریدن نداشتن من و به این فلاکت بار آوردن 


من که آخرش سرکار نمی‌رم و فقط جوونیم و زندگیم تو این قبرستون از بین رفت قبل دانشگاه هم مدام میگفتم من اینجا نمیام و می‌خوام با خواستگار م ازدواج کنم


ولی پدرمادرم از خدا خواسته منو فرستادن اینجا که منو نبینند 

.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دانشگگاه آزادی چرا شهر خودتون نرفتی

تاپیک اولم مال من نیست مال خواهرمه .بخاطر نداشتن سیم‌کارت دیگه با این کاربری اومدم با سیم‌کارت شوهر مامان بابا داداش خواهر دوست همه ی دور اومدم و ترکیدم، متولد ۸۴ نیستم

عزیزم خواهش میکنم اینقدر خودتو عذاب نده ..همین شرایط تو که الان مینالی الان آرزوی خیلی هاست..با این وضعیت مالی و .. خانوادت اینقدر دارن هزینت می‌کنن خواهش میکنم قدر بدون و نهایت استفاده و خوشی رو انجام بده...انگار خودت دور دور خودت یه دیوار بدبختی کشیدی و باورت هم شده که بدبختی ...سپاس یواش با همه لبخند بزن و مهربان باش از رسمشون تعریف کن بگو خوشم میاد از رسومات زیباتون و .. چی میشه خودت ب ای دوستی با هم دانشگاهی هات و هم اتاقی هات پیش‌قدم بشی.. به نظر من الان شرایطت عالیه به شر طی که خودت همت کنی و تغییر رو از خودت همین الان ایجاد کنی 

خوب انصراف بده زوری که به درد نمیخوره،،،،با پدرو مادرت حرف بزن

گلمنگو اینجوری...شهر غریب هست کنی دلش گرفته.. مطمئن هستم چند وقت دیگه فکر از این فاز و پیله خودش دربیاد حتی دوست ندارع بره شهر خودشون...

گلمنگو اینجوری...شهر غریب هست کنی دلش گرفته.. مطمئن هستم چند وقت دیگه فکر از این فاز و پیله خودش درب ...

خوب علاقه به مامایی نداره ،،،چرا باید ادامه بده حداقل رشته ایی که دوست داره بخونه .

گناه من سادگی بود .
ترم 4ام دوست عزیز

من یه حسی بهم میگه اگر خودت فکر تو عوض کنی و ازالان از این پیله خودتو خارج کنی بهترین اتفاق ها برات رخ میده ...کمی با دید مثبت به دنیا نگاه کن ... شرایط تو الآن ایده آل خیلیاست 

منم دانشگاه رودوست نداشتم

به بدبختی بازورخانواده رفتم 

ازشدت افسردگی انقدرحالم بدبود که فقط خدا میدونه اینو حتی خود دکترمم میگفت ولی نزاشتن انصراف بدم

اخرم یه مدرک به درد نخور گرفتم و نشستم 😭

☘️🦋مشکل پوستی دارم اگر چشمت به امضام خورد برام دعا کن برطرف بشه☘️🦋بهم بگو منم برای حاجتت صلوات بفرستم📿 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز