فرداشب یه مهمونی به مناسبت داماد جدید خانوادش تو یه باغ رستوران میگیرن.....سر دعوایی که چهل روز پیش انجام دادیم من دیگه نه خونه مادرش رفتم نه زنگ زدم..حالا موس موس که بیام مهمونی...میخاد خواهرش سربلند شه جلو شوهرش...من گفتم نمیام..امروزم باز صبح مهربون شده وداره کارهای خونه را میکنه.چقدر یه مرد میتونه احمق باشه که به خاطر خواهرش دل زنش را بشکنه وحالا هم فقط به خاطر اینکه جلو اونها زشت نباشه میخاد مثلا دل من را به دست بیاره
نرو
مطمئن باش بعد این مهمونی دوباره میشه همون آدم سابق
ولی دل تو چقدر سنگه خدایی
خانواده شوهر زنگت زدن دعوتت کنن یا نه
من بودم حسابی اذیتش میکردم ولی بعدش تیپ میزدم میرفتم که خواهر شوهر مادرشوهر خوشحال نشن از بد بودن مااا
تو و شوهرت دعوا کردین و چه ربطی ب خانوادش داره
این یه بدعته ک عروس شتر ما هم اینو یاد گرفته ولی عید دیدنی ک اومد درحد یه احوالپرسی خشک تحویلش گرفتم عنتر خانمو...
بعد کلی منت کشیش تیپ بزن برو چون اگر نری بعدا تو رو تو مهمونی های طرف خودت اذیت میکنن من همیشه حسابی ادب میکنم شوهرمو ولی بعدش میرم
یه سلام بر ابراهیم بگو، دلتو از کینه پاک کن
کینه و انتقام روح خودتو اول خسته و سیاه میکنه بعد رو دیگران اثر میذاره
نمی‌دونم چرا دخترا فکر می کنن پسرا همینکه زن گرفتن مادر و خواهر و برادر و پدرشونو باید بندازن دور فقط دختری که دهن آسمون باز شد و افتاد پایین و شد همسرشون نگهدارن
ولی دختر خانوم همچنان الویت اولش خانواده ی خودشه
برو جانم.چون گزینه بعد ناز کشیدن،اینه که خوب کردم حقت بود.بودن نبودن عروس تو جمعم هیچ اهمیتی برا کسی نداره فوقش میگن حسوده.
وای دقیقا این موضوع برای منم پیش اومده منم خواهرشوهرم دعوا انداخت
شوهرم سکوت کرد و‌اجازه داد بهم توهین کنن
منم قسم خوردم تو هیچ جمع خانوادگیشون حضور پیدا نکنم
ک جلو عروس ها و‌داماد هاشون سر افکنده بشن
الانم عیده شوهرم هر چی اصرار کرد بریم شهرستان همه خانواده هستن نرفتم تنهایی رفت
تا یاد بگیره پشت زنش باشه
نمیذارم از حضورم سواستفاده کنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
