من مامانم خونه اش بزرگه و کارش خیلی زیاد خودش هم زانو درد و کمر درد داره کارگر هم پیدا نشد همه بهانه اوردن روزه ایم یا وقتشون پر بود
خودش اتاق خواب ها و بیشتر اشپزخونه و کرده بود
من دو روز رفتم پنجره حال و پرده شو شستم زدم و تی زدم و جارو کشیدم و کف اشپزخونه شو شستم
منم الان کف دستم درد گرفته ورم کرده انقدر تی کشیدم
دیگه اخر شب اومدم خونه خودمم کلی کار دارم ولی دیگه حال کار ندلرم مجبورم بقیه کارهامو سمبل کنم بره
دلم اونجاست هنوز کلی کارهاش مونده
میدونم تا لحظه سال تحویل بدو بدو داره سخت هم میگیره باید همه جا تمیز کنه روز اول عید میخواد از حال بره اینقدر کار میکنه حرف هم گوش نمیده هر چی میگم ول کن ... از هولم منم هی کار کردم خودم اذیت شدم سیاتیکم گرفته و دستم ورم کرده و... یه عالمه کاره اخه.....