بعد دقت کنید قیمت دستفروش و مغازه دارا تقریبا یکی شده
به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم! 🌷 دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️
اینجوری باشه اگه مغازه مشابه اطرافشون باشه هم باید نزارن
اگه ماه تولد و اسم رو تو شخصیت تاثیر گذار میدونی .. اگه فکر میکنی پول و مدرک شعور و فرهنگ میاره .. اگه یه ویژگی رو به کل یه شهر، جنسیت، شغل، قوم ربط میدی .. نمیخوام کوچیکترین نظری در مورد هرچیزی ازت بشنوم
بنظرم باید شهرداری ی جای مناسب برای دستفروشا درنظر بگیره
یجایی ک پرت نباشه، جلوی مغازه داراهم نباشه
اما چی رو حساب کتاب و اصول هست ک این باشه!
لطفا امضامو بخون:لطفا کاربرای زیر ۲۰ سال منو ریپلای نکنید/کاربرای متعصب،بددهن و بی فرهنگ هرگز منو ریپلای نکنید. در پیش باطلان جهان حرف حق مگو / منصور شد هلاک ز حق گفتن این چنین🕊🖤 اگر نه لایکتون کردم نه پاسخی دادم به احتمال خیلی کم ندیدم نوتیفتون رو یا موافق نبودم... و به احتمال خیلی زیاد شایسته جواب دادن ندیدمتون.../ درخواست دوستی نمیپذیرم حتی شما دوست عزیزم🧡 /
دستفروش باید بره جاهایی ک شهرداری اجازه داده بساط کنه
مثلا شهر ما بازار شب داره اونجا بساط میکنن
واقعا مغازه زشت میشه،طرف اینقدر هزینه کرده یه نفر بیاد جلو مغازش بساط کنه
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...
بنظرم حق با مغازه دار هستدستفروش باید بره جاهایی ک شهرداری اجازه داده بساط کنهمثلا شهر ما بازار شب د ...
حالا به زشتی کار ندارم حرفشون اینه که میگن ما کلی کرایه مغازه میدیم کل اصل فروشممون هم همین شب عیده بعد بساط بیان کنم فروشی نداریم آنچنان همه دیگه از بساطیا میخرن
حالا به زشتی کار ندارم حرفشون اینه که میگن ما کلی کرایه مغازه میدیم کل اصل فروشممون هم همین شب عیده ...
بازم درست میگن
دستفروش هزینه اجازره مغازه،قبض برق و ماهیانه پاساژ و...نداره
ولی بعضا انقدر قیمتا بالاست مردم ترجیحشون اینه از دست فروش با کیفیت پایینتر بخرن
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...