انگشت پام شکسته جراحیش کردن بعد یه جوری گچ گرفتن که کلا نتونم راه برم به سختی فقط سرویس بهداشتی میرم، دو هفته خونه مامانم اینا بودم مامانم از شیر مرغ تا جون آدمیزادو فراهم کرد آورد به زور بهم خوروند تا استخونم زودتر جوش بخوره، بعد از مامانم خواهش کردم اجازه بده یه چند روزم برم خونه خودم اینجا دیگه حوصلم سر رفته دلمم برا خونمون تنگ شده مامانمم راضی نمیشد بیام ولی اومدم. خونمون طبقه بالای مادرشوهرم ایناس ، بعد چون من دارو میخورم روزه نمیتونم بگیرم انتظار داشتم حداقل یه لقمه افطار درست کنه بده، حداقل شوهر بدبختم گرسنه نمونه، یه سر هم بهم نزده😢
بدردک تو گرفتاریش بدرش نرس
فدای سرت ، آدم توی سختی ها بقیه رو میشناسه ، دور از جونش اونم مریض میشه!
بالاخره اونم یروز محتاج تو میشه
دیگه انتظار نداری ک مادر و مادرشوهر یکی باشن
اونم واس دختر خودش اونطوره ک مادر تو برات
طرف تا زانوش تو گچه بازم میتونه راه بره
تا کجارو کچ گرفتن مگه؟
پک افطاری بگیر از اسنپ فود 😂
بعله دیگ برادختراشونن فقط.. بدرک حداقل بعدها چیزی بشه توقع نداره ازت
به درک،زمین به شدت گرده نوبت توام میرسه
ادما بهم محتاج هستن
اگه روزی نیاز به کمکت داشت مثل خودش رفتار نکن ،جنس ادما باهم فرق داره
اگه مثل خودش باشی ریشه محبت خشک میشه
عیب نداره مادر شوهر است دیگر!!
نمیدونم من بشخصه اگه یکی فقط انگشتش رو گچ گرفته باشه حدودا دو سه هفته هم گذاشته باشه تو ذهنم فک نمیکنم دیگه نیاز به کمک داشته باشه اونم دراین حد که غذا هم نپزه،بنظرم شرایطت براش طبیعی نیست فک کرده خوب شدی
حق با شماست و چیزی که عوض داره گله نداره
اما حتمن به همسرت بگو
بگو موقع سختی مادرت یاد الان میفتم پس ازم توقع نداشته باش و این حرفم گوشه ذهنت بمونه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
