دوران دبیرستان یادمه من. خیلی روکاغذومیزوایناخط خطی میکردم واشکال مختلف میکشیدم الانم همینطوریم ب محض اینکه کاغذوخودکاریاکتاب زیردستم باشه کلن روش شکل میکشمووایناخلاصه یه روزتوکلاس روکاغدهمینطوری خط خطی میکردمواینارفیق صمیمیم ک اون دوره خیلی باهاش رفیق بودم برگموازم میگیره میبره بعدچن روزمیادمیگه که برگتوب مادربزرگم نشون دادم مادربزرگ پدریش بلوچ بودن ایشون ازروخط خطیایه من خیلی چیزاب رفیقم میگه اینکه یه نشون داره روصورتش اینکه دوستت روکمرش فلان جاش خال یه روزکارراه میندازه خونشونکتاچن سال دیگ عوض میکنن واین حرفادوستم که برام میگه من واقعاپشمام ریخته بودهمش درست بودیسریاشم ک راجب اینده بوداتفاق افتادچطوری تونست الان همش پشیمونم بعد۶سال میگم چرااون دوره جدیش نگرفته بودم پیگیری نکرده بودم یاکنجکاونشده بودم خاک توسرم دوستان بنظرتون همچین چیزی میشه مگه ازروخط خطیوایناپیشگویی کردبنظرتون دعانویسی چیزی بوده جن داشته اصن جزمادربزرگ دوستم من واقعادیگ نشنیدم جایی همچین چیزی