من خودم وابسته به خونوادم نیستم
اوناهم مشکلی ندارن منو چندماه یبار ببینن
شوهرم دست از مادرش برنمیداره بیاد بریم
مادرش از منو دخترم بدش میاد
شوهرمم آدم حساب نمیکنه همش با دختراشه
ولی باز شوهر من میگه نه اینا مرد بالاسرشون نیست مشکلی پیش بیاد فقط منو دارن
درحالیکه فقط اینو برای حمالی و پول می‌خوان پشت سرمون همش بدمونو میگن
چیکار کنم بیاد ازینجا بریم؟؟
این داستان
عروس بد
شوخی بود ..
تک پسر هستن شوهرتون؟
بریدم مادره تا ببینه خدماتش کنسل شده و پول تو جیبیش نمیرسه سریع زنگ میزنه به ناله و گریه و اه و نفرین میزنه برتون میگردونه
چیکارش داری بذار خودش بره کاراشونو کنه هر مقدار هم پول لازم بود هواشونو داشته باشه مهم اینه به نیاز های خورد و خوراک و لباستون برسه و گهگاهی باهم برین بیرون و دور هم باشوهرت باشین راحتش بذار یکم هم به کارای دیگش و به خانواده نسبیش هم بتونه سر بزنه قرار نیست که قفلش کنی
ببریش کجا؟ آیابهترمیشید ؟
گناه دارن پسرومادرو ازهم جدانکن
توخوبی کن بسپاربخدا
میری شهردیگه خودتو وزندگی تو ازنظم درمیاری فقط براچندتا حرف خاله زنک اگه ازنظرپیشرفت واقتصادو....براخودتوبچت خوبه برو غیراین صورت نخ
مطمان باش باچیزهایی که میگی میشید جای تفریح وسفرو...خانواده شوهر دیگه یکی دووعده هم نیست چندین روز میان وایمیستن
باهاش مشورت کن با زبون آروم بهش بگو هر موقع خواستی میتونی بیای سر بزنی و اینکه تماس تصویری بگیری و اگه مولی چیزی نیاز داشتن شماره کارتشونو بگیری و من حالم خیلی بهتر میشه اگه تو این موقعیت شغلی باشم و رو کیفیت ارتباطمون تاثیر خوبی میذاره بهتر همدیگه رو درک میکنیم و هوای همو داریم و این حرفا
